تلقي درست از انواع و ابعاد خدمت و تشخيص اولويتهاي آن در صحنه فعاليتهاي ديني از مهمترين وظايف مبلغان گرامي و همه كساني است كه كمر به خدمت امت اسلامي بستهاند و به امور مسلمانان اهتمام ميورزند .
خدمتبه مسلمانان و انسانها را در دو بخش مهم ميتوان ساماندهي كرد .
1 . تامين نيازمنديها;
2 . مقابله با آفات و خطرات .
همه نهادهاي كشاورزي، صنعتي دامپروري و پرورش طيور و شيلات به دليل تامين و توليد نيازمنديهاي راستين انسانها پمپ وكيوم آبي در قلمرو مواد خوراكي، داراي ارزش و احترام اند .
نهادهاي تجاري و بازرگاني و همه اصناف و پيشه وران، به دليل تسهيل در توزيع و نقل و انتقال توليدات كشاورزي و صنعتي و دامي، در چارچوب خدمتبه بشريت و كمك به تامين نيازهاي راستين انسانها محترم و مقبول و مشروع اند .
حفظ جان و مال و آبرو و آزادي فرد و جامعه، عامل پيدايش صدها نهاد اجتماعي و هزاران شغل معقول و مشروع وابسته به اين اهداف ارزشمند شده است .
همه نهادهاي بهداشتي، درماني، نظامي و انتظامي، و بسياري از نهادهاي آموزشي، فرهنگي، مشروعيت و موجوديتخود را در سايه پاسداري از جان و مال و آزادي و آبروي مردم توجيه ميكنند .
زندگي اجتماعي اصولا چيزي جز ارائه خدمات متقابل بين گروههاي متفاوت جامعه نيست، هر چه ارتباط بين انسانها بيشتر و گستردهتر و نزديكتر شود، زمينه خدمات بهتر و بيشتري پديد ميآيد و صداقت و دقت و نظم بهتر و افزونتر را ايجاب ميكند .
«جهاني سازي» اگر به معناي ارائه هر چه بهتر و بيشتر و گستردهتر خدمات باشد، مطلوب و محبوب كل بشريت است و اگر به معناي استثمار و تحميل و به خدمت گرفتن كل بشريتباشد، چيزي است كه نه مطلوب است و نه مقدور و آرزويي است كه استكبار بايد به گور ببرد .
تامين هر كدام از نيازهاي واقعي و فطري انسانها خدمت است و مراقبت و پاسداري از جان و مال و آزادي و استقلال و آبروي مردم در زندگي فردي و اجتماعي در برابر مهاجمان و مخالفان نمونههاي ديگر از خدمات متقابل انسانها به يكديگر است . مجاهدان، خدمتگزاران راستين بشريتاند و سازشكاران عامل گستاخي مهاجمان .
توليد و توزيع نيازمنديهاي جامعه بشري خدمت است و ايجاد روحيه مصرف گرايي و بهرهگيري از زحمات ديگران بدون ارائه خدمات متقابل خيانتبه خود و جامعه بشري محسوب ميشود . آب رساني و برق رساني، آتش نشاني و گازرساني، مسكن سازي، توليد و توزيع و نگهداري و كنترل سلامت مواد غذايي، خدمات حمل و نقل دريايي و زميني و هوايي، توليد و توزيع پوشاك و امكانات حفظ جان انسانها در برابر سرما و گرما، آموزش حرفه و فن و دانشهاي مربوط به نيازهاي راستين بشريتخدمت است .
اصولا انسانها نسبتبه نيازها و مشكلات ديگران سه حالت دارند:
1 . دلسوزي و احساس مسئوليت;
2 . بي تفاوتي و غفلت;
3 . خوشحالي و مسرت .
به عبارت ديگر، برخي در مسير عبور كاروان بشريت پل ميسازند، برخي براي جلوگيري از پيشرفتبشريت، چاه ميكنند و برخي نه سنگي از مسير برمي دارند و نه گلي در راه ميكارند .
حداقل شرط انصاف و انسانيت اين است كه اگر گل نيستيم خاري در راه نباشيم، اگر غريقي را نجات نميدهيم، كسي را به درون رودخانه پرخروش و دره مرگ آفرين هل ندهيم .
تلقي درست از انواع و ابعاد خدمت و تشخيص اولويتهاي آن در صحنه فعاليتهاي ديني از مهمترين وظايف مبلغان گرامي و همه كساني است كه كمر به خدمت امت اسلامي بستهاند و به امور مسلمانان اهتمام ميورزند .
خدمتبه مسلمانان و انسانها را در دو بخش مهم ميتوان ساماندهي كرد .
1 . تامين نيازمنديها;
2 . مقابله با آفات و خطرات .
همه نهادهاي كشاورزي، صنعتي دامپروري و پرورش طيور و شيلات به دليل تامين و توليد نيازمنديهاي راستين انسانها پمپ وكيوم آبي در قلمرو مواد خوراكي، داراي ارزش و احترام اند .
نهادهاي تجاري و بازرگاني و همه اصناف و پيشه وران، به دليل تسهيل در توزيع و نقل و انتقال توليدات كشاورزي و صنعتي و دامي، در چارچوب خدمتبه بشريت و كمك به تامين نيازهاي راستين انسانها محترم و مقبول و مشروع اند .
حفظ جان و مال و آبرو و آزادي فرد و جامعه، عامل پيدايش صدها نهاد اجتماعي و هزاران شغل معقول و مشروع وابسته به اين اهداف ارزشمند شده است .
همه نهادهاي بهداشتي، درماني، نظامي و انتظامي، و بسياري از نهادهاي آموزشي، فرهنگي، مشروعيت و موجوديتخود را در سايه پاسداري از جان و مال و آزادي و آبروي مردم توجيه ميكنند .
زندگي اجتماعي اصولا چيزي جز ارائه خدمات متقابل بين گروههاي متفاوت جامعه نيست، هر چه ارتباط بين انسانها بيشتر و گستردهتر و نزديكتر شود، زمينه خدمات بهتر و بيشتري پديد ميآيد و صداقت و دقت و نظم بهتر و افزونتر را ايجاب ميكند .
«جهاني سازي» اگر به معناي ارائه هر چه بهتر و بيشتر و گستردهتر خدمات باشد، مطلوب و محبوب كل بشريت است و اگر به معناي استثمار و تحميل و به خدمت گرفتن كل بشريتباشد، چيزي است كه نه مطلوب است و نه مقدور و آرزويي است كه استكبار بايد به گور ببرد .
تامين هر كدام از نيازهاي واقعي و فطري انسانها خدمت است و مراقبت و پاسداري از جان و مال و آزادي و استقلال و آبروي مردم در زندگي فردي و اجتماعي در برابر مهاجمان و مخالفان نمونههاي ديگر از خدمات متقابل انسانها به يكديگر است . مجاهدان، خدمتگزاران راستين بشريتاند و سازشكاران عامل گستاخي مهاجمان .
توليد و توزيع نيازمنديهاي جامعه بشري خدمت است و ايجاد روحيه مصرف گرايي و بهرهگيري از زحمات ديگران بدون ارائه خدمات متقابل خيانتبه خود و جامعه بشري محسوب ميشود . آب رساني و برق رساني، آتش نشاني و گازرساني، مسكن سازي، توليد و توزيع و نگهداري و كنترل سلامت مواد غذايي، خدمات حمل و نقل دريايي و زميني و هوايي، توليد و توزيع پوشاك و امكانات حفظ جان انسانها در برابر سرما و گرما، آموزش حرفه و فن و دانشهاي مربوط به نيازهاي راستين بشريتخدمت است .
اصولا انسانها نسبتبه نيازها و مشكلات ديگران سه حالت دارند:
1 . دلسوزي و احساس مسئوليت;
2 . بي تفاوتي و غفلت;
3 . خوشحالي و مسرت .
به عبارت ديگر، برخي در مسير عبور كاروان بشريت پل ميسازند، برخي براي جلوگيري از پيشرفتبشريت، چاه ميكنند و برخي نه سنگي از مسير برمي دارند و نه گلي در راه ميكارند .
حداقل شرط انصاف و انسانيت اين است كه اگر گل نيستيم خاري در راه نباشيم، اگر غريقي را نجات نميدهيم، كسي را به درون رودخانه پرخروش و دره مرگ آفرين هل ندهيم .